می کشیدن
لغتنامه دهخدا
می کشیدن . [ م َ / م ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) می خوردن . می نوشیدن . شراب خوردن . باده نوشیدن :
کشیدند می تا جهان تیره گشت
سر میگساران ز می خیره گشت .
دارم ز خمار چشم میگون
بی آنکه می طرب کشیدم .
و رجوع به می کش و می خوردن شود.
کشیدند می تا جهان تیره گشت
سر میگساران ز می خیره گشت .
فردوسی .
دارم ز خمار چشم میگون
بی آنکه می طرب کشیدم .
خاقانی .
و رجوع به می کش و می خوردن شود.