می دوست
لغتنامه دهخدا
می دوست . [ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) باده پرست . می پرست . می باره که میگساری را دوست دارد :
فرسته کسی ساز دانش پذیر
نهان بین و پاسخ ده و یادگیر...
نه دوروی باید نه پیکارجوی
نه می دوست از دل نه بسیارگوی .
و رجوع به می پرست شود.
فرسته کسی ساز دانش پذیر
نهان بین و پاسخ ده و یادگیر...
نه دوروی باید نه پیکارجوی
نه می دوست از دل نه بسیارگوی .
و رجوع به می پرست شود.