میلامیل
لغتنامه دهخدا
میلامیل . (ق مرکب ) میل تا میل و از میل به میل . (ناظم الاطباء). میل به میل . (آنندراج ). میل تا میل و میل در میل و میل اندرمیل . (برهان ). میلها ضربدر میلها. (یادداشت مؤلف ).کنایه است از مسافت بسیار. عرصه ٔ فراخ :
بید را سایه ای است میلامیل
جوی را دیده ای است مالامال .
|| قدم به قدم و پی در پی و پیوسته و علی التوالی . (ناظم الاطباء). پی در پی و متواتر. (برهان ). || همه و همگی و جمیع. (ناظم الاطباء). همه و جمیع. (برهان ). || درهم آمیخته و ممزوج . (از برهان ) (ناظم الاطباء).
بید را سایه ای است میلامیل
جوی را دیده ای است مالامال .
ابوالفرج رونی .
|| قدم به قدم و پی در پی و پیوسته و علی التوالی . (ناظم الاطباء). پی در پی و متواتر. (برهان ). || همه و همگی و جمیع. (ناظم الاطباء). همه و جمیع. (برهان ). || درهم آمیخته و ممزوج . (از برهان ) (ناظم الاطباء).