ترجمه مقاله

میان دادن

لغت‌نامه دهخدا

میان دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) فاصله دادن . فرجه دادن . (یادداشت مؤلف ). || کنایه از قوت دادن و امداد کردن . (آنندراج ). مجال دادن :
تو میان دهی و گرنه بخیال درنگنجد
که چنان کمر که دانی من بی ادب گشایم .

بابافغانی .


ترجمه مقاله