مکحل
لغتنامه دهخدا
مکحل . [ م ِ ح َ] (ع اِ) چوب سرمه . (دهار). مکحال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، مکاحل . (ناظم الاطباء) :
از پی روشنی دیده ٔ احرام کشند
گرد یکران توسکان فلک بر مکحل .
و رجوع به مکحال شود.
از پی روشنی دیده ٔ احرام کشند
گرد یکران توسکان فلک بر مکحل .
وحشی .
و رجوع به مکحال شود.