ترجمه مقاله

مؤخذ

لغت‌نامه دهخدا

مؤخذ. [ م ُءَخ ْ خ َ ] (ع ص ) گرفته و ربوده . || به زور گرفته . || انتقام کشیده . || بازخواست شده برای محاسبه . || افسون کرده شده . (ناظم الاطباء). بند کرده شده به افسون . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || ترش شده . (ناظم الاطباء). شیر ترش . (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد).
ترجمه مقاله