ترجمه مقاله

موقرة

لغت‌نامه دهخدا

موقرة. [ ق َ رَ] (ع ص ) زن گرانبار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زن آبستن گرانبار. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). و رجوع به موقر شود. || ستور با بار گران . (منتهی الارب ). ستور بابار. ج ، مواقر. (ناظم الاطباء). موقر. || خرمابن گرانبار. (منتهی الارب ). موقر. خرمابن بابار. (ناظم الاطباء). و رجوع به موقر شود.
ترجمه مقاله