مه دیدار
لغتنامه دهخدا
مه دیدار. [ م َه ْ ] (ص مرکب ) دارای دیداری چون ماه . با چهره ای چون ماه زیبا :
ترک مه دیدار دار و زلف عنبربوی بوی
جام مالامال گیر و تحفه ٔ بستان ستان .
ترک مه دیدار دار و زلف عنبربوی بوی
جام مالامال گیر و تحفه ٔ بستان ستان .
فرخی .