ترجمه مقاله

مهرا

لغت‌نامه دهخدا

مهرا. [ م ُ هََ رْ را ] (از ع ، ص ) مُهَرَّاء. نعت مفعولی از مصدر تهرئة به معنی نیک پختن گوشت و جز آن . (منتهی الارب ). نیک پخته و مضمحل گردیده . (جهانگیری ) (برهان ). نیک پخته شده ، ای (یعنی ) چیزی که در آب به گرمی آتش خوب پخته شده ملایم گردد. (غیاث ). گوشت نرم پخته که از استخوان جدا شده باشد. مثل هریسه شده (گوشت ). مُهَرَّاء. (مهذب الاسماء) :
گشته ز انگشت آفرازه ٔ دوزخ
نیمه تن او کباب و نیمه مهرا.

سوزنی .


و رجوع به مهراء شود.
- مهرا شدن ؛ نیک پخته شدن گوشت . هریسه شدن : اصلاح او [ گوشت گاو کوهی ] آن است که بپزند چندانکه مهرا شود... (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). پاکیزه به آتش نرم می باید پخت تا مهرا شود و گوشت ازاستخوان جدا گردد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). انجیر خشک را بپزند تا مهرا شود و آب او میدهند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله