منشت
لغتنامه دهخدا
منشت . [ م َن ِ ] (اِ) منش . (یادداشت مرحوم دهخدا) :
جز تو نزاد حوا و آدم نکشت
شیرنهادی به دل و بر منشت .
رجوع به منش شود.
جز تو نزاد حوا و آدم نکشت
شیرنهادی به دل و بر منشت .
محمدبن مخلد سگزی (ازتاریخ سیستان ص 212).
رجوع به منش شود.