ترجمه مقاله

منسف

لغت‌نامه دهخدا

منسف . [ م ِ س َ ] (ع اِ) سکو که بدان گندم و جز آن بر باد دهند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). سکو و اوشین که بدان گندم و جز آن بر باد دهند. (ناظم الاطباء). || در اساس گوید غربال بزرگ . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله