ترجمه مقاله

منج

لغت‌نامه دهخدا

منج .[ م َ ] (ع اِ) منگ . که دانه ای است مسکر و معرب است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).معرب منگ فارسی و به معنی آن . (ناظم الاطباء). معرب منگ فارسی و آن دانه ای است که سکر آرد و عقل را زایل کند. (از اقرب الموارد).... او را به پارسی منگ گویند و منج معرب بود و آن نوعی است از حبوب که چون بخورند عقل زایل کند، در معجونات بزرگ استعمال کنند و رنگ دانه ٔ او سرخ باشد و به ... مشابهت دارد یعنی نانخواه و دانه ٔ او بزرگتر باشد. طایفه ای او را بنگ دانسته اند و آن غلط است ... درختی است مشابه درخت بادام تلخ ... (از ترجمه ٔ صیدنه ). ... به پارسی منگ و بنگ گویند... (از اختیارات بدیعی ). رجوع به مدخل قبل شود. || خرمای دو سه به هم چفسیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دو سه خرمای به هم چسبیده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله