ترجمه مقاله

منتبر

لغت‌نامه دهخدا

منتبر. [م ُ ت َ ب ِ ] (ع ص ) دست آبله ناک و آماسیده . (آنندراج ). دست آبله کرده و آماسیده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خطیب بر منبرشونده . (آنندراج ). خطیب . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بر منبر برشده و برآمده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله