ترجمه مقاله

منازلات

لغت‌نامه دهخدا

منازلات . [ م ُ زَ ] (ع اِ) ج ِ منازلة. رجوع به منازلة شود. || معانیی که از غیب بر دل نازل شود : بر مترسمان و متشبهان و طایفه ای که از معاملات قوالب به منازلات قلوب نرسیده اند حلال نباشد. (مصباح الهدایه چ همایی ص 158). تا بدان واسطه مقبول ومنظور دلهای اهل معاملات و منازلات شوند. (مصباح الهدایه ایضاً ص 157). رجوع به منازلت (اصطلاح تصوف ) شود.
ترجمه مقاله