ترجمه مقاله

ملک زاد

لغت‌نامه دهخدا

ملک زاد. [ م َ ل ِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) ملک زاده . شاهزاده . فرزند شاه : پارسا بود و سخت با رای و تدبیر بود چنانکه ملک زادان باشند. (ترجمه ٔ طبری از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملک زاده شود.
ترجمه مقاله