ترجمه مقاله

ملحب

لغت‌نامه دهخدا

ملحب . [ م ِ ح َ ] (ع اِ) آنچه بدان چیزی را برند و خراشند. (منتهی الارب ). ابزاری که بدان چیزی را برند یا خراشند. (ناظم الاطباء). هر چیز که بدان برند یا پوست برکنند. کقوله : «لسانه کمقراض الخفاجی ملحباً» و گویند آهن برنده . (از اقرب الموارد). || (ص ) لسان ملحب ؛ زبانی بران . (مهذب الاسماء). || مرد بسیار دشنام دهنده ٔ پلیدزبان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زبان فصیح . (از ذیل اقرب الموارد).
ترجمه مقاله