مقیمای مقصود
لغتنامه دهخدا
مقیمای مقصود. [ م ُ ی ِ م َ ] (اِخ ) پسر ملامقصود علی از شاعران قرن یازدهم هجری است . از اوست :
نمی آید ز کس این کار جز بادام چشم تو
تب و لرز دل بیمار را ازیک نظر بستن .
و رجوع به تذکره ٔ نصرآبادی ص 355 و356 و فرهنگ سخنوران شود.
نمی آید ز کس این کار جز بادام چشم تو
تب و لرز دل بیمار را ازیک نظر بستن .
و رجوع به تذکره ٔ نصرآبادی ص 355 و356 و فرهنگ سخنوران شود.