ترجمه مقاله

مقطم

لغت‌نامه دهخدا

مقطم . [ م ُ ق َطْ طَ ] (اِخ ) کوهی است به مصر مشرف بر قرافه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نام کوهی به مصر در مشرق فسطاط. (دمشقی ). کوهی است مشرف بر مقبرة الفسطاط که قرافه اش خوانند و این کوهی است که از اسوان و بلاد حبش امتداد می یابد و تا سواحل نیل می رسد و در قاهره قطع می گردد و در هر جا نامی دارد. (از معجم البلدان ). کوه مقطم به ولایت صعید مصر که آن کوه مشرف است بر قرافه و در او معدن زمرد است . (نزهة القلوب چ لیدن ص 200 و 204). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و معجم البلدان شود.
ترجمه مقاله