ترجمه مقاله

مقاییس

لغت‌نامه دهخدا

مقاییس . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مقیاس . (اقرب الموارد) (از محیط المحیط). مقیاسها :
در همت تو کس نرسد زآن که محال است
پیمودن آن پایه مقاییس همم را.

انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص 7).


باید که او را مکارم اخلاق و محامد اوصاف و مقاییس سیاست و قوانین ریاست ... تفهیم و تقدیم کنی . (سندبادنامه ص 50). و رجوع به مقیاس شود.
ترجمه مقاله