ترجمه مقاله

مفتضح

لغت‌نامه دهخدا

مفتضح . [ م ُت َ ض ِ / ض َ ] (ع ص ) رسواو نمایان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): فضوح ؛ ای مُفِتضِح . (محیط المحیط) (معجم متن اللغة). || بی آبرو و بی ناموس و بی آبروشده و رسواگشته و بدنام . (از ناظم الاطباء). که عیب یا عیبهای نهانی او آشکار شده است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مفتضح شدن ؛ رسوا شدن . بدنام شدن . بی آبرو شدن .
- مفتضح کردن ؛ رسوا کردن . بدنام کردن . بی آبرو کردن .
ترجمه مقاله