ترجمه مقاله

معمور کردن

لغت‌نامه دهخدا

معمور کردن . [ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آباد کردن و اصلاح کردن و مرمت نمودن و آراسته کردن . || مسکون نمودن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله