معلمی
لغتنامه دهخدا
معلمی . [ م ُ ع َل ْ ل ِ ] (حامص ) مأخوذ از تازی ، تربیت و تعلیم . (ناظم الاطباء). شغل و عمل معلم . تعلیم دادن :
وقت است کز برای هلاک مخالفان
افلاک را کنی به سیاست معلمی .
و رجوع به معلم شود.
وقت است کز برای هلاک مخالفان
افلاک را کنی به سیاست معلمی .
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 933).
و رجوع به معلم شود.