ترجمه مقاله

معروف گر

لغت‌نامه دهخدا

معروف گر. [ م َ گ َ ] (ص مرکب ) آمر به معروف . آنکه به کارهای نیک امر کند. که مردم را امر به معروف و نهی ازمنکر کند : و چون پیر شوند محتسب گردند و ایشان را محتسب معروف گر خوانند و اگر اندر همه ٔ گیلان کسی ، کسی را دشنام دهد یا نبیذ خورد یا گناههای دیگر کند چهل چوب یا هشتاد چوب بزنند. (حدود العالم چ دانشگاه ص 150). این شهرکهاست [ به گیلان ] خرد و اندر وی بازارها، و بازرگانان وی غریب اند و دیگر همه معروف گراند. (حدود العالم ایضاً). و رجوع به معروف و ترکیب «امر به معروف » شود.
ترجمه مقاله