ترجمه مقاله

معادا شدن

لغت‌نامه دهخدا

معادا شدن . [ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دشمن شدن :
خورشید چون به معدن عدل آمد
با فضل ز مهریر معادا شد.

ناصرخسرو.


ترجمه مقاله