ترجمه مقاله

مضاء

لغت‌نامه دهخدا

مضاء. [ م َ ] (ع مص ) در کاری بگذشتن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). گذشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). گذشتن . بگذشتن . رفتن . (مقدمة الادب زمخشری ). گذشتن . (دهار چ بنیاد فرهنگ ). مضو. (ناظم الاطباء). گذشتن و رفتن . (منتهی الارب ). روانی و درگذشتن . (غیاث ): مضی فی الامر مضاءً و مضواً؛ درگذشت در آن . (منتهی الارب ). مضو. درگذشتن در کار. (از ناظم الاطباء): مضی فلان علی الامر مضاءً و مضواً؛ داومه ُو نفذ فیه ، فهو امر ممضوعلیه . (از اقرب الموارد).
- ابوالمضاء ؛ کنیه ٔ اسب . (از اقرب الموارد). اسب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله