مشک بر داغ افشاندن
لغتنامه دهخدا
مشک بر داغ افشاندن . [ م ُ / م ِ ب َ اَ دَ ] (مص مرکب ) مشک بر داغ ریختن و بستن و افشاندن ، کنایه از تازه ساختن داغ از برای آنکه التیام نپذیرد. (آنندراج ) :
مشک بر داغ دل سوختگان افشاند
سرمه چون از کف مژگان سیاهش ریزد.
و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
مشک بر داغ دل سوختگان افشاند
سرمه چون از کف مژگان سیاهش ریزد.
فطرت (از آنندراج ).
و رجوع به ماده ٔ بعد شود.