ترجمه مقاله

مشکسار

لغت‌نامه دهخدا

مشکسار. [ م ُ / م ِ ] (ص مرکب ) مشک ساره . جای خوشبوی شده از بوی مشک . (ناظم الاطباء). جایی که از مشک و دیگر عطریات معطر باشد. (آنندراج ). معطر. خوشبوی که بوی مشک دهد :
که گررای می داری و میگسار
هَمَت می بود هم بت مشک سار.

اسدی .


|| مشکین . دارای مشک :
همی برد هر شیر جنگی شکار
گرفته به بر آهوی مشک سار.

اسدی .


ترجمه مقاله