مشوق
لغتنامه دهخدا
مشوق . [ م َ ] (ع ص ) به آرزو آورده شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شائق . (آنندراج ) (غیاث ) :
کشتئی اندر غروبی یا شروق
که نه شایق ماندآنگه نه مشوق .
|| عاشق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کشتئی اندر غروبی یا شروق
که نه شایق ماندآنگه نه مشوق .
|| عاشق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).