مشهری
لغتنامه دهخدا
مشهری . [ م ُ ش َهَْ هََ ] (حامص ) شهرت یافتن . مشهور بودن :
نخل به جنبش آمده گر نه یهود شد چرا
پاره ٔ زرد بر کتف دوخت بدان مشهری .
نخل به جنبش آمده گر نه یهود شد چرا
پاره ٔ زرد بر کتف دوخت بدان مشهری .
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 437).