مشتلغتنامه دهخدامشت . [ م ِ ] (اِ) جوی آب . (انجمن آرا) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ) : باز جهان گشت چو خرم بهشت خوید دمید از دو بناگوش مشت .منوچهری (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).