ترجمه مقاله

مستذنب

لغت‌نامه دهخدا

مستذنب . [ م ُ ت َ ن ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استذناب . سپس رو. (منتهی الارب ). به دنبال کسی رونده بطوری که نشان او را از دست ندهد. (اقرب الموارد). آنکه در سپس شتران باشد. (منتهی الارب ). || گناهکار و مذنب یابنده کسی را. || نسبت گناه به کسی دهنده . (اقرب الموارد). رجوع به استذناب شود.
ترجمه مقاله