ترجمه مقاله

مستجنح

لغت‌نامه دهخدا

مستجنح . [ م ُ ت َ ن ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استجناح . خم شونده ومایل شونده . (اقرب الموارد). || خم کننده ومایل کننده . (اقرب الموارد). رجوع به استجناح شود.
ترجمه مقاله