مرکب ساختن
لغتنامه دهخدا
مرکب ساختن . [ م ُ رَک ْ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) تهیه ٔ مرکب کردن . دوده و سیاهی دوات درست کردن . || ترکیب کردن . پیوستن . پیوند دادن :
ده انگشتت مرتب کرد بر کف
دو بازویت مرکب ساخت بر دوش .
ده انگشتت مرتب کرد بر کف
دو بازویت مرکب ساخت بر دوش .
سعدی (گلستان ).