مرده وارلغتنامه دهخدامرده وار. [ م ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) چون مرده . مانند مرده . ساکت و ساکن . خموش . و بی حرکت : خمش کن مرده وار ای دل ازیرابه هستی متهم ما زین زبانیم .مولوی .