ترجمه مقاله

مرخم

لغت‌نامه دهخدا

مرخم . [ م ُ رَخ ْ خ ِ ] (ع ص ) نرم کننده . (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ترخیم . رجوع به ترخیم شود. || سخن گوی خوش نما. (ناظم الاطباء). || سنگ تراش . (ناظم الاطباء). رجوع به معنی آخر مُرَخِّم شود.
ترجمه مقاله