ترجمه مقاله

مرتجع

لغت‌نامه دهخدا

مرتجع. [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) بازگردنده . بازگشت کننده . (فرهنگ فارسی معین ). نعت فاعلی است از ارتجاع . رجوع به ارتجاع در تمام معانی آن شود. || آن که طرفدار آداب و سنن قدیمی است ، مقابل متجدد. (فرهنگ فارسی معین ). نامی است که در نیم قرن اخیر طرفداران انقلاب و تحولات شدید و سریع اجتماعی به محافظه کاران مخالف خویش داده اند، یعنی کسی که مایل به رجوع و بازگشت به قرون وسطی و طرفدار نظامات اجتماعی آن دوران است . مقابل متجدد و روشنفکر.
ترجمه مقاله