ترجمه مقاله

مرتثد

لغت‌نامه دهخدا

مرتثد. [ م ُت َ ث ِ ] (ع ص ) بر هم نهنده ٔ رخت . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پهلوی همدیگر نهنده ٔ متاع و رخت . (ناظم الاطباء). یقال : ترکهم مرتثدین ما تحملوا بعد؛ أی ناضدین متاعهم علی اهبة. (متن اللغة). یعنی گذاشتم قوم را درحالی که بر هم می نهادند متاع را. (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله