مرادمندلغتنامه دهخدامرادمند. [ م ُ م َ ] (ص مرکب ) آرزومند. مشتاق . راغب . بارغبت . دارای آروزی محال . || محتاج . تنگدست . نیازمند. (ناظم الاطباء).