ترجمه مقاله

مذعوف

لغت‌نامه دهخدا

مذعوف . [ م َ ] (ع ص ) طعام مذعوف ؛ طعام زهرآمیخته . (منتهی الارب ). طعامی که در آن ذعاف یعنی سم قاتل و زهر زودکشنده باشد. (از متن اللغة). مسموم . (اقرب الموارد). || دوای زهردار. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله