مذبوللغتنامه دهخدامذبول . [ م َ ] (ع ص ) خشک شده .فسرده شده . پژمرده گشته . درهم کشیده شده . (ناظم الاطباء).نعت مفعولی است از ذبل و ذبول . رجوع به ذبول شود.