ترجمه مقاله

مدحرج

لغت‌نامه دهخدا

مدحرج . [ م ُ دَ رِ ] (ع ص ) گردکننده . (از ناظم الاطباء). گردگرداننده . (آنندراج ). رجوع به تدحرج شود.
- مدحرج البعر ؛روزی است از روزهای زمستان . (از منتهی الارب ).
|| (اِ) تپانچه ٔ شش لوله . ج ، دحارج . (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله