ترجمه مقاله

مخمور

لغت‌نامه دهخدا

مخمور. [ م َ ] (اِخ ) میرزا لطف الدین شکراﷲ شاعر تبریزی (1095 - 1164 هَ . ق .). از اوست :
تعجب نیست بد طینت اگر حاجت روا گردد
که زخم کهنه را خاکستر عقرب دوا گردد
ز دونان کی بخود درماندگان را کار بگشاید
گره امکان ندارد باز، با انگشت پا گردد.
(از ذیل فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عالی سپهسالار ج 2 ص 675).
و رجوع به دانشمندان آذربایجان صص 339 - 340 شود.
ترجمه مقاله