مخرقه
لغتنامه دهخدا
مخرقه . [ م ُ خ َرْ رَ ق َ ] (ع ص ) دریده .پاره شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ورنه برو به کون زن خویش پای سای
ای حر مادرت به سر خر مخرقه .
و رجوع به تخریق شود.
ورنه برو به کون زن خویش پای سای
ای حر مادرت به سر خر مخرقه .
سوزنی (یادداشت ایضاً).
و رجوع به تخریق شود.