ترجمه مقاله

مخدر

لغت‌نامه دهخدا

مخدر. [ م ُ دِ ] (ع ص ) آنکه خوابیده دست و پای و سست اندام گرداند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی یا چیزی که سست و بی حرکت می کند و موجب خواب رفتگی اعضاء می شود. (ناظم الاطباء). || درآمده ٔ در روز باران . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مقیم و آرام در خانه و یا در لانه . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اخدار شود.
ترجمه مقاله