ترجمه مقاله

مخدر

لغت‌نامه دهخدا

مخدر. [ م ُ خ َدْ دَ ] (ع ص ) بی حس و سست کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || در پرده نشانیده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). حجاب دار و پنهان و پوشیده . (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی دوم ماده ٔ قبل و تخدیر شود.
ترجمه مقاله