محمیلغتنامه دهخدامحمی . [ م َ می ی ] (ع ص ) آهن گرم شده . (آنندراج ). آهن گرم شده در آتش . تافته . آهن تفته . || حمایت کرده شده . نگاهداشته شده . || گرفتار تب . (ناظم الاطباء).