ترجمه مقاله

محمدرضا

لغت‌نامه دهخدا

محمدرضا. [ م ُ ح َم ْ م َ رِ ] (اِخ ) سیدمحمد رضا از اهالی برازجان فارس معروف به مساوات در اوائل عمر در شیراز مشغول تحصیلات بود بعد به تهران آمد و اغلب با میرزانصراﷲخان دبیرالملک پسر حاجی محمدحسین خان جبه دارباشی شیرازی ساکن تهران امرار وقت میکرد و در نزد میرزاابوالحسن جلوه حکیم معروف تحصیل مینمود. در موقعی که علمای تهران در تاریخ 1323 هَ .ق . برای ضدیت با عین الدوله و مطالبه ٔ اصلاحات اساسی در زاویه ٔ حضرت عبدالعظیم متحصن بودند او هم جزو سایر علماء در آنجا بود. بعد از آمدن به تهران شب نامه های او برای رساندن مطالب حقه به گوش اهالی ، در تاریخ مشروطیت ایران یکی از مسائل عمده است . در دوره ٔ اول مشروطیت روزنامه ٔ مساوات را منتشر میکرد بدین جهت به مساوات معروف شد. پس از توپ بستن مجلس در سال 1326 هَ . ق از ترس دستگیر شدن ، پنهانی از تهران مسافرت کرد و با زحمات زیاد از راه مازندران و گیلان خود را به تبریز رساند و با سایر مشروطه خواهان مشغول امورات ملی شد. و بعد به تهران آمد و به اتفاق سیدعبدالرحیم خلخالی روزنامه ٔ مساوات را انتشار داد. ادوارد براون در کتاب انقلاب ایران تألیف خود می نویسد: «از چهارتن باقی مانده سید محمدرضا (مساوات ) موفق به فرار گردیده ویلان و سرگردان در حداکثر گرسنگی و بینوائی طاقت فرسائی در مازندران و گیلان می گذرانید و سرانجام خوشبختانه به جای امنی رسید سپس به تبریز رفته در آنجاروزنامه ٔ مساوات را اشاعه میداده است ». در سال 1326هَ . ق . روزنامه ٔ مساوات بطور هفتگی در تبریز طبع ومنتشر میشد. در دوره ٔ دوم مجلس از طرف اهالی تبریز و در دوره ٔ سوم از تهران به نمایندگی مجلس انتخاب گردید و در سال 1334 هَ . ق . با مهاجرین از تهران حرکت کرد و به خارج مملکت رفت . (از تاریخ رجال ایران ).
ترجمه مقاله