ترجمه مقاله

مجود

لغت‌نامه دهخدا

مجود. [ م َ ] (ع ص ) رجل مجود؛ مرد تشنه . (منتهی الارب ). تشنه و گویند مشرف بر مرگ . (از اقرب الموارد). || خوشیده از تشنگی . || جایی که جابجا باران به آن رسیده باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به مجودة شود.
ترجمه مقاله