ترجمه مقاله

مجلعب

لغت‌نامه دهخدا

مجلعب . [ م ُ ل َ ع ِب ب ] (ع ص ) سیل که چیزهای بسیار آورده باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). توجبه ای که چیزهای بسیار آورد. (ناظم الاطباء). || چالاک شریر. (منتهی الارب ). مرد چالاک شریر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دراز خفته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || تیز رفته . (ناظم الاطباء). تیزرونده . (از منتهی الارب ). || منبسط و بسیار پراکنده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله