ترجمه مقاله

متوکد

لغت‌نامه دهخدا

متوکد. [ م ُت َ وَک ْ ک ِ ] (ع ص ) ایستاده و آماده بر کاری . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال ظل متوکداً بامر کذا و متوکزاً؛ ای قائماً مستعداً. (از اقرب الموارد). و رجوع به متوکز شود.
ترجمه مقاله